ه ... نمیتوانم فراموشت کنم
نمیتوانم فراموشت کنم
زخمهای من، بیحضور تو از تسکین سر باز میزنند
بالهای من تکهتکه فرو میریزند
نه، نمیتوانم فراموشت کنم
نمیتوانم فراموشت کنم ، محال است روزی بیاید که یادت نکنم یا با دیدن عکسهایت گریه نکن.
جستجو
دوستیار.
اول: خودت را سانسور نکن. هر چه دوست داری بنویس. با هر ادبیاتی که دلت میخواهد.
دوم: بگذار بیسواد، احمق و نادان تصورت کنند اما فقط چیزی را بنوی
اول: خودت را سانسور نکن. هر چه دوست داری بنویس. با هر ادبیاتی که دلت میخواهد.
دوم: بگذار بیسواد، احمق و نادان تصورت کنند اما فقط چیزی را بنویس که به آن اعتقاد داری یا به آن فکر میکنی.
سوم : میتوانی تردیدهایت را بنویسی تو به هیچکس بابت تردیدهایت بدهکار نیستی.
چهارم: مجبور نیستی حریم خودت را در اینجا برهنه کنی، تا هرجایش که دلت خواست بنویس//عاشقی!
عاشقی یعنی اسیر دل شدن با هزاران درد و غم یکی شدن....
عاشقی یعنی طلوع زندگی با صداقت همنشین گل شدن....
عاشقی یعنی که شبها تا سحر غرق در دریای رویاها شدن...
عاشقی یعنی تحمل انتظار مثل ماه آسمان تنها شدن...
عاشقی یعنی دو دیده تا ابد پر ز گوهرهای دریائی شدن